Web Analytics Made Easy - Statcounter

علیرضا رضاداد تاکید کرد لازم نیست جزیره‌ای جدا از سینمای ایران برای سینمای کودک تعریف کنیم بلکه باید سینمای کودک در دل سینمای ایران و مولفه ها و زیست بوم فعلی، حیات طبیعی خود را پیدا کند.

خبرگزاری مهر-گروه هنر-زهرا منصوری: سی امین دوره جشنواره فیلم های کودکان و نوجوانان ۱۵ تیرماه به کار خود پایان داد؛ جشنواره ای که در دوره بیست و نهم طی تصمیمات مسئولان به ۲ بخش کودک و نوجوان تقسیم و مقرر شد که پس از این جشنواره کودک در اصفهان و جشنواره نوجوان در همدان برگزار شود و در مهرماه سال ۹۴ جشنواره در همدان برگزار شد و سال ۹۵ باید جشنواره کودک در مهر ماه در اصفهان برگزار می شد، اما این اتفاق نیفتاد و بار دیگر جشنواره به شکل یکپارچه و در قالب فیلم های کودکان و نوجوانان در اصفهان برگزار شد.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

حجت الله ایوبی رییس سابق سازمان سینمایی علیرضا رضاداد را به عنوان دبیر سی امین دوره جشنواره فیلم های کودکان و نوجوانان منصوب کرد که بر همین اساس امسال سی امین دوره این جشنواره با دبیری وی در اصفهان برگزار شد.

درباره چند و چون برگزاری این جشنواره گفتگویی با علیرضا رضاداد داشتیم که او ضمن مطلوب دانستن نتایج برگزاری جشنواره بیان کرد که در این دوره به اهدافی که مدنظرشان بوده است رسیده اند. وی یکی از مشکلات سینمای کودک را نداشتن سالن دانست و بیان کرد «در میان اهل حرفه، درباره این مساله چند نگاه وجود دارد؛ برخی از دوستان می گویند که اگر فیلم کودک قابل اکران بسازیم همه به دنبال آن می روند و آن فیلم راه خود را باز می کند و دیگر ما احتیاج به یک توجه ویژه به فیلم و سینمای کودک نداریم بلکه این فیلمسازان هستند که باید فیلم کودکی بسازند که مثل «شهر موش ها» و «کلاه قرمزی» باشد و بتواند مخاطب جذب کند. در واقع این رویکرد حفظ وضع موجود است یعنی اعتقاد دارند در حوزه نمایش و پخش به خاطر سینمای کودک لازم نیست تغییری در وضع موجود ایجاد کنیم بلکه فیلمسازان کودک باید خود را با وضع موجود منطبق و با تغییر در رویکرد تولید، جای خودشان را باز کنند.»

شرح بیشتر این گفتگو را در زیر بخوانید:

*سی امین جشنواره فیلم های کودکان و نوجوانان اصفهان به پایان رسید. جمع بندی شما از برگزاری این دوره از جشنواره چیست؟

-فکر می کنم مسیری که از ۹ ماه پیش آغاز کردیم و حالا به انتهای آن رسیدیم مسیر درستی بوده است، ضمن اینکه ما چندی دیگر در شورای سیاستگذاری مسیر طی شده را گزارش و جمع بندی می کنیم و مطابق تفاهمنامه تا ۲ ماه بعد این گزارش را برای تعیین تکلیف چهارسال آینده به شورای سیاستگذاری ارایه خواهیم داد. به طور کلی به نظرم ما این مسیر را به خوبی طی کردیم. ما چند هدف را در این جشنواره تعقیب می کردیم؛ یکی رونق بیشتر سینمای کودک و نوجوان بود که این ماموریت و مسئولیت عمدتا به عهده بنیاد سینمایی فارابی و شورای راهبری و سیاستگذاری سینمای کودک و نوجوان بود که توجه خاصی نسبت به تولید دارد. گمان من این است که این شورا نسبتا موفق عمل کرد زیرا نتایج این جشنواره و استقبال مردم از آثار این دوره نشان می دهد که این شورا به خوبی عمل کرده است. البته خودشان هنوز راضی نیستند اما با توجه به اینکه من عضو آن شورا نیستم به راحتی می توانم درباره عملکرد مثبت آن اظهارنظر کنم.

شورا در عملکرد خود بیش از آنچه که انتظار می رفت، موفق بود اما تا پاسخگویی به همه انتظاراتی که از شورا می رود و با توجه به اینکه همه بزرگان سینمای کودک در آن عضو هستند هنوز راه داریم. به هر حال امیدوارم با تقویت شورا و گسترش فعالیت های آن به سینمای آرمانی در حوزه کودک و نوجوان نزدیک شویم.

بخش دیگر این رونق حاصل برنامه ای بود که در ابتدا به دلیل تغییر زمان، قدری با نگرانی انجام شد. ما گمان می کردیم شاید چند سال طول بکشد که مردم اصفهان از برگزاری جشنواره در مهرماه به برگزاری آن در اول تابستان و اواخر عادت کنند ولی با توجه به فضایی که در زمینه اطلاع رسانی و اخبار جشنواره ایجاد شد، تاسیس باشگاه مخاطبان که در این زمینه کمک کرد و اقدامی که در برنامه ریزی نمایش آثار انجام شد ما از همان شب اول با نمایش فیلم ها در سانس های فوق العاده رو به رو بودیم تا اینکه یک روز هم به نمایش فیلم ها اضافه شد.

ما امسال را سال ارزیابی عملکرد خودمان در انتقال و جابجایی زمان گذاشته بودیم ولی به نظر رسید که می توانیم اتقاق نظر پیدا کنیم، یعنی برگزاری جشنواره در اواخر بهار و اوایل تیر ماه اگر از مهرماه مناسب تر نباشد، نامناسب تر هم نیست زیرا این حرکت به رونق اکران در تابستان کمک می‌کند. در این برهه بچه ها اوقات فراغت بیشتری دارند به همین دلیل برگزاری جشنواره در آخر بهار و اوایل تابستان می تواند به اکران کمک کند از همین رو ما در این زمینه هم توفیق پیدا کردیم.

برگزاری جشنواره در اواخر بهار و اوایل تیر ماه اگر از مهرماه مناسب تر نباشد، نامناسب تر هم نیست زیرا این حرکت به رونق اکران در تابستان کمک می‌کندبرنامه سوم ما این بود که به لحاظ تخصصی بخش کودک و نوجوان را در داوری ها و نمایش ها تفکیک کنیم و این هدف هر چندکار سختی بود ولی محقق شد. باید آنقدر فیلم قابل توجه در حوزه کودک و نوجوان داشته باشیم که بشود برای آن داوری و نمایش های جداگانه ای گذاشت که گمان می کنم در این زمینه هم موفق شدیم، اما این موضوع به شکل طبیعی حدود ۱۲ جایزه به جوایز ما اضافه کرد بنابراین برای دوره بعد باید درباره تعداد جوایز فکر کنیم چون اگر بخواهیم این تفکیک را نگه داریم باید درباره جوایز تصمیم های بهتری گرفته شود.

نکته دیگری که به برنامه های ما اضافه شد و از ویژگی های جشنواره بود، جداسازی بخش انیمیشن و مستقل کردن آن بود. باتوجه به اینکه ساختار آثار انیمیشن متفاوت و قابل داوری در جشنواره فجر نیست و راهی هم به آن ندارد و انیمیشن های بلند سینمایی تعریفی در جشنواره ها تاکنون نداشتند، ما تصمیم به این کار گرفتیم. فکر می کنم یکی از وجوه مثبت این دوره همین امر بود و فعالان سینمای انیمیشن، هیات داوران و هیات انتخاب نیز این تصمیم را ستودند.

از دیگر ویژگی های این دوره برگزاری کارگاه های دوره های فیلمسازی بود؛ کارگاه هایی که مخاطبان دانش آموزی، غیرحرفه ای و حرفه ای داشت. همیشه جوانان و علاقه مندانی هستند که علاوه بر فیلم ها دنبال محیط های آموزشی هستند به همین دلیل از این کارگاه ها بسیار استقبال شد. در مجموع جمع شدن این ابعاد آموزشی و تربیتی که در تفکیک با آن روبه رو بودیم، جشنواره را به سمت نگاه تخصصی تر برد و این نگاه تخصصی با استقبال مردم و شور و نشاط آنها همراه شد. در مجموع خدارا شاکریم که قدم هایی برای سینمای کودک برداشته شد و امیدواریم سال آینده این مسیر ادامه پیدا کند.

*آنچه که سینمای کودک و نوجوان را دچار مشکل کرده و حتی جشنواره فیلم‌های کودکان و نوجوانان را هم از جایگاه واقعی خود انداخته، کمبود و حتی نبود سالن های سینمایی است. آیا تدبیری برای این موضوع اندیشیده شده است؟

- درباره این مساله چند نگاه در میان اهل حرفه وجود دارد؛ برخی از دوستان می گویند که اگر فیلم کودک قابل اکران بسازیم همه به دنبال آن می روند و آن فیلم راه خود را باز می کند و ما احتیاج به توجه ویژه به فیلم و سینمای کودک نداریم بلکه این فیلمسازان هستند که باید فیلم کودکی بسازند که مثل «شهر موش ها» و «کلاه قرمزی» باشد و بتواند مخاطب جذب کند. در واقع این رویکرد حفظ وضع موجود است که اعتقاد دارند لازم نیست در حوزه نمایش و پخش برای سینمای کودک تغییری در وضع موجود ایجاد کنیم بلکه فیلمسازان کودک باید خود را با وضع موجود منطبق و با تغییر در رویکرد تولید جای خودشان را باز کنند.

نگاه دوم در جست و جوی الگوهای دهه ۶۰، نمایش های اختصاصی و سینماهای مخصوص کودک و نوجوان است و گمان می کند آنچه دروضعیت فعلی به عنوان یک حیات طبیعی سینما پیش می رود درباره سینمای کودک و نوجوان وجود ندارد و برخی احتمالا در ذهن خود جستجو می کنند تا چیزی شبیه گروه «هنر و تجربه» درباره سینمای کودک و نوجوان ایجاد شود و یک گروه کودک و نوجوان با سالن های مخصوص خود داشته باشیم که این فیلم ها بتوانند در آنها با یارانه و حمایت دولت به نمایش درآید.

یک انگاره دیگری وجود دارد که ذهن من بیشتر به آن سمت و سو متمایل است؛ که ما درباره پخش باید نگاه تخصصی داشته باشیم، اما آن نگاه تخصصی باید خود را به حیات طبیعی سینما نزدیک کند. یعنی ما در شرایط فعلی لازم نیست جزیره ای جدا از سینمای ایران برای سینمای کودک تعریف کنیم بلکه باید سینمای کودک در دل سینمای ایران و مولفه ها و زیست بوم فعلی حیات طبیعی و پایدار خود را پیدا کند. این بحثی است که در شورای سیاستگذاری کودک و نوجوان در حال پیگیری است و هنوز به نتیجه نرسیده است. البته این موضوع فقط مخصوص به سینمای کودک نیست.

ما در شرایط فعلی لازم نیست جزیره ای جدا از سینمای ایران برای سینمای کودک تعریف کنیم بلکه باید سینمای کودک در دل سینمای ایران و مولفه ها و زیست بوم فعلی حیات طبیعی و پایدار خود را پیدا کندمن فکر می کنم درباره پخش و ظرفیت نمایشی احتیاج به یک نگاه بالادستی است. خوشبختانه شورای صنفی نیاز به این نگاه بالادستی را احساس کرده است برای مثال وقتی که در ایام عید بدون اینکه به حیات طبیعی پخش دست بخورد یک نوع مواظبت و برنامه ویژه برای اکران عید در نظر می گیریم، به یکباره استقبال مردم از آن چیدمان کمک می‌کند که ما با فروش زیادی رو به رو شویم و تقریبا همه اقشار سهم خود را در اکران عید پیدا می کنند. علاقه مندان به آثار سیاسی، کمدی، خانوادگی و ... سهم خود را از این سبد برمی دارند، زیرا افرادی که برنامه ریزی می کنند و نگاه خاصی به این مقوله دارند توجه کرده اند که این سبد برای تمام مخاطبان است. اما تقریبا به جز عید این اتفاق به صورت سازمان یافته نمی افتد و یک نگاه بالادستی در جریان نمایش وجود ندارد.

البته این نکته مورد توجه شورای صنفی قرار گرفته و شورا در آیین نامه جدیدش یک هیات امنا برای جریان اکران پیش بینی کرده که بزرگترین و اولین ماموریت آن همین است که ضامن حفظ تنوع ژانر و مخاطب با حفظ حیات طبیعی باشد.

اگر ما در اکران بتوانیم بدون اینکه به روال فعلی اکران دست بزنیم، آن نگاه بالادستی را در چرخه رابطه بین تولیدکننده، پخش کننده و سینمادار حاکم کنیم آنگاه آن نگاه مواظب سبد مخاطبان سینما خواهد بود و به دنبال این می رود که چرا فیلم کودک برای نمایش نداریم پس باید فکر کنیم که چگونه فیلم کودک به نمایش دربیاید.

زمانی ممکن است اختصاص چند سالن راه حل آن باشد اما یک زمان ممکن است یکی از همین سرگروه ها بتواند فیلم ها را نمایش دهد. من فکر می کنم نگاه دلسوزانه بالادستی بدون اینکه بخواهد در گردش کار فعلی سینما از نگاه بیرونی تصرف انجام دهد می تواند این مساله را حل کند. به عبارتی این مساله باید در دل فعالان سینما حل شود. این جشنواره نشان داد همین سینما این ظرفیت را دارد و اگر بحث هایی که در شورای سیاستگذاری کودک و نوجوان شده است، در شورای صنفی ادامه پیدا کند تا حدود زیادی می توان برای سینمای کودک راه حل های اجرایی بهتری پیدا کرد.

*رییس سازمان سینمایی در نشست اخیر اشاره کرد که بیشتر از اینکه به سرگروه سینمای کودک نیاز داشته باشیم به ساخت سالن مربوط به نمایش این آثار احتیاج داریم. این خواسته رییس سازمان چگونه محقق می شود؟

-آنچه ایشان اشاره می کنند راه حل اساسی و ریشه ای حل مشکلات اکران است اما این بحث در چهارچوب پیشنهاد در وضع موجود قابل بررسی و گفتگو است. آنچه که تحت عنوان رسیدن به حیات طبیعی عنوان می شود همان ایده و الگویی است که پیشتر رییس سازمان سینمایی مطرح کرد. او هم همین اعتقاد را دارد که در حیات طبیعی سینما رابطه بین تولیدکننده، پخش کننده و سینمادار باید بهبود پیدا کند و باید از آنها بخواهیم که مساله تنوع مخاطب را در برنامه ریزی های خود لحاظ کنند. جریان اکران هنوز ماموریت و اولویت های خود را به تامین نیازهای همه مخاطبان تسری نداده است. این جریان همان جریان عرضه و تقاضا است که در همه دنیا اتفاق میفتد. منتها در جریان اکران ما ناقص اتفاق میفتد و با آنکه تقاضا از سوی بچه ها و خانواده ها وجود داشت و این جشنواره آن را نشان داد اما ساز و کار عرضه تعریف درست نشده است. اگر به جریان مسئول، این ماموریت ها را اضافه کنیم و بگوییم که یکی از نیازهای سینما این است که همه اقشار را ببیند این مساله تاحدودی حل می شود.

در حیات طبیعی سینما رابطه بین تولیدکننده، پخش کننده و سینمادار باید بهبود پیدا کند و باید از آنها بخواهیم که مساله تنوع مخاطب را در برنامه ریزی های خود لحاظ کننددر هر حال راه حل بنیادی چیزی جز گسترش سالن ها نیست اما من درباره راه حل های نزدیک تر و موقت تر صحبت می کنم، چون ممکن است مساله سالن به این سرعت حل نشود. شاید یکی از بهترین راه حل ها برای کوتاه مدت این باشد که ما از فعالان صنفی نمایش یعنی تولیدکنندگان، پخش کنندگان و سینماداران بخواهیم که به مساله تنوع مخاطب فکر کنند و این امر را در برنامه ریزی های چیدمان فیلم ها لحاظ کنند. فکر می کنم از طریق همان شورای بالادستی که در آیین نامه جدید پیش بینی شده است، امسال و سال آینده وضعیتی به مراتب بهتر از وضعیت فعلی داشته باشیم.

ایجاد هسته ای مثل «هنر و تجربه» ممکن است مساله یک سری از فیلم های کودک را حل کند اما مساله نیاز کودکان ما را به فیلم و سینما حل نمی کند ولی اگر از راه حل هایی که گفتم استفاده کنیم فکر می کنم یک رشد و رونقی در سینما به واسطه فیلم های کودک ایجاد می شود. هر مخاطب کودک به معنای سه بلیت است زیرا کودک به تنهایی به تماشای فیلم نمی نشیند و عده ای را با خود همراه می کند.

*شورای راهبری و سیاستگذاری کودک که در فارابی ۲ سال و چند ماه است فعالیت می کند عملا کاری برای سینمای کودک نکرده است و برخی اعضای هیات انتخاب جشنواره هم در گفتگو با ما اذعان داشتند که آثار قابل اعتنایی ندیده اند.

-به نظر من بخشی از این اظهارنظرها شاید ناشی از این باشد که این افراد اطلاعات کافی ندارند. شورا یک برنامه جامع تدوین کرده که این برنامه ارزشمند است. این شورا مانع از این شده است که بسیاری از آثاری که سرمایه سینمای ما را می بردند اما بازگشتی نداشتند تولید شوند. بخشی از عملکرد شورا در فیلم هایی است که تولید نشده است. همین شورا آثار دولت قبل را بررسی کرد و از میان ۸۰ فیلم بیش از چند فیلم محدود را مناسب اکران تشخیص نداد به همین علت دنبال این هستند که دوباره گرفتار این مساله نشوند و برای جشنواره هم فیلم سفارش داده نشد.

اگر آن فیلم ها تولید می شد، عده ای می گفتند که چرا شورایی نداریم که مانع از تولید چنین فیلم هایی شود. برخی از دوستان نیز به دلیل اینکه شورا انتظارات آنها را برآورده نکرده است به آن نقد دارند. این موضوع طبیعی است زیرا در حرفه سینما افراد بیشتر از منظر دیدگاه ها، ملاحظات و منافع خود به عملکرد دیگران نگاه می کنند و هرکسی آزاد است که ملاحظات خود را داشته باشد، همچنان که بعضی دیگر از اعضای شورای انتخاب یا داوری عملکرد شورا را تحسین می کنند و شاهد مثالشان هم شور و نشاط و استقبال از فیلم ها در جشنواره است.

برای مثال بخشی از چیزی که در همین جشنواره جستجو و اقدام شد این بود که فیلم هایی به نمایش گذاشته شود که به مخاطبان نزدیکتر باشند به همین دلیل آثار مورد استقبال قرار گرفتند. اگر فیلم های دوره قبل را به نمایش می گذاشتیم آیا با همین استقبال رو به رو می شدیم و آیا نمایش آثار به سانس فوق العاده می رسید؟ ضمن احترامی که به نظر همه افراد فعال سینما دارم، فکر می کنم شاید اطلاعات آنها از عملکرد شورا کامل نیست، البته این را هم باید بگویم که هیچ شورایی مدعی نیست که عملکرد بی نقصی دارد، با این وجود به نظر من داشتن شورای کودک و نوجوان اجتناب ناپذیر است اما می توان درباره ترکیب و ماموریت آن صحبت کرد. من فکر می کنم عملکرد شورا بد نبوده است. به هر حال این موضوع به معنای این نیست که این شورا مدافعانی ندارد و بسیاری از فعالان کودک و نوجوان مدافع این شورا هستند.

این شورا مانع از این شده است که بسیاری از آثاری که سرمایه سینمای ما را می بردند اما بازگشتی نداشتند تولید شوند*یکی از خواسته های آقای حیدریان به عنوان رییس سازمان سینمایی، جوان شدن اعضای شورا بود. این امر چه زمان و چگونه محقق می شود؟

-ایشان حتما برنامه های خود برای ادامه کار شورا را اعلام می کنند. البته نتایج داوری ها و موفقیت جوان ها هم همین نیاز را تایید کرد. من فکر می کنم اعتقاد شورا هم این است که برخی از نیروهای جوان وارد این مرکز شوند. این یکی از مطالبات شورا نیز است.

*رییس سازمان سینمایی از شکل گیری یک شورای اقتصادی در سازمان خبر داد، به نظرتان این شورا می تواند دستاوردی برای سینمای کودک و نوجوان داشته باشد؟

-رویکرد رییس سازمان سینمایی این است که ما باید مثل دوره های دیگر کمک کنیم که تهیه کنندگان سینما بتوانند خودشان جذب سرمایه کنند و دولت فعالیت های تهیه کنندگان متخصص را تضمین کند که یکی از راهکارهای این امر این است که منابع اقتصادی را به سینما سرازیر کنیم. یک زمانی این منابع اقتصادی وام تبصره سه بود. آن زمان دولت تصویب کرده بود وامی برای فعالیت های فرهنگی در سینما اختصاص پیدا کند و فارابی هم بیشتر تاییدکننده و تضمین کننده آن وام بود، به همین ترتیب فعالان سینما و کسانی که می خواستند فیلم بسازند از بانک ها وام می گرفتند و خودشان هم متعهد بودند ولی رابطه بین فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان فرهنگی در دهه اخیر تقریبا خاموش بود و این ۲ با هم ارتباطات سازمان یافته نداشتند و شرایط به گونه ای شده بود که مثلا فردی وام می گرفت اما چون رابطه او با بانک سازمان یافته نبود بانک ها خودشان را متعهد نمی دانستند که بخشی از منابعشان را به سینماگران اختصاص دهند.

در دوره جدید رویکرد رییس سازمان سینمایی این است که رابطه بین فعالان اقتصادی و تولیدکنندگان فرهنگی را سازمان یافته کند تا دسترسی تولیدکنندگان محتوای فرهنگی به منابع اقتصادی دسترسی ساده ای باشد مثل آنچه که د

منبع: مهر

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۱۳۹۵۷۸۴۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

(ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟

فریدون جیرانی در آخرین گفت‌وگوی ویدئویی خود در «اعتمادآنلاین» روبروی ابوالحسن داوودی، کارگردان و تهیه‌کننده و فرهاد توحیدی، فیلمنامه‌نویس نشست و درباره شرایط روز سینمای ایران سخن گفتند.

در بخشی از این گفتگو فریدون جیرانی به سینمای عباس کیارستمی و تاثیر آن در دهه ۷۰ شمسی پرداخته است و با مهمانان به بررسی آن شرایط و دوره‌های پس از آن پرداخته‌اند.

به گزارش اعتمادآنلاین، در ادامه این بخش صحبت‌های جیرانی و ابوالحسن داوودی را می‌خوانید و می‌بینید:

کد ویدیو دانلود فیلم اصلی

در تحلیل دولتمردان فرهنگی دهه ۷۰ خیلی از عناصر که ممکن است به تعبیر الان مزاحم به نظر بیایند، کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود

*تفکر عباس کیارستمی با خانه دوست کجاست و کلوزآپ باعث شد روشنفکری تمام دنیا متوجه این‌جور سینما شوند و تاثیر جهانی گذاشت.

داوودی: و امر مهمی که داشت اینکه در تحلیل خیلی از دولتمردان فرهنگی آن زمان خیلی از این عناصر که ممکن است به تعبیر الان عناصر مزاحم به نظر بیایند، آن زمان کارکردشان به نفع دولت و حاکمیت هم بود. یعنی یک جوری چهره جمهوری اسلامی را در دنیا یک چهره جذاب‌تر و قابل قبول‌تری نشان می‌داد.

در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود

*چهره را خیلی عوض کرد.

داوودی: اشکال بزرگی که در روش و سیستمی که به نظر می‌آید حاکمیت بعد از این جریان در پیش گرفت، [این است که]به نظرم حاکمیت را بیشتر تبدیل کرد به یک حاکمیت ترسیده که برای اینکه از شرایط پیشگیری کند درخت را از بن برید. یعنی سعی کرد درخت را به‌نوعی از ریشه دربیاورد یا خشک کند، نفت بریزد که ریشه‌اش هم خشک شود؛ و این توجه را نداشت که همه این عناصر حتی منتقدترین‌شان، حتی کسانی که به نظر اوج اپوزیسیون جریان حاکمیت می‌آیند، نهایتاً در این سیستم پیچیده فرهنگی و ارتباطی که در دنیا هست می‌توانند منافعی را هم برای دولت بیاورند. به‌خصوص در حوزه فرهنگ. در حوزه سیاست اگر این را ببینید سیاست برخورد‌های خیلی سلبی و تند و تیز را ممکن است جواب بدهد، اما در عرصه فرهنگ معمولاً سیاست‌هایی که خیلی تند و تیز است، بیشتر از هر جایی تبدیل به شمشیر دولبه می‌شود. شمشیر دولبه‌ای که بعد از یک مدتی بیشترین خسارت را برای خود آن شمشیرزن به وجود می‌آورد. این چیزی بود که دوستان تحلیل نکرده بودند.

جشنواره فجر به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد/ قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

در واقع شاید مهم‌ترین مساله‌ای که وجود داشت این بود که در این دوره دوستان کاملاً بدون هرگونه تحلیلی بر اساس شرایط مدرن امروز سینما و جامعه رفتاری را پیشه کردند که از همین الان می‌بینیم خسارت‌هایش چگونه اتفاق افتاد. مثلاً جشنواره فجر تقریباً جزو دولتی‌ترین جشنواره‌های دنیا محسوب می‌شود. به خاطر مناسبتش، ویترینش، به خاطر اینکه سال‌های سال همه درگیرش بوده‌ایم. اینکه جشنواره فجر همواره زیر سایه سالگرد انقلاب حرکت کرده و تبدیل به ویترینش شده، با همه لطمه‌هایی که زده، اما باعث شده خود این جامعه در دورانی تبدیل به یک چهره ملی و سبب ارتباط بین این دو هم بشود؛

یعنی بین حاکمیت و مردم و به‌خصوص بخش فرهنگی و سینمایی. الان تصویر جشنواره فجر را نگاه کنید. جشنواره فجر واقعاً به جشنواره عمار و یک جشنواره شهرستانی بیشتر شباهت دارد که یک نهاد و جریان حکومتی برگزار می‌کند تا چهره‌ای که هم اهالی سینما و هم مردم آن را پذیرفته بودند که این شرایط به دلیل وضعیتی که داریم بهترین شکلی است که می‌تواند الان برگزار شود. اشکالاتش را هم پذیرفته بودند، اما الان اتفاقی که از سال گذشته به شکل عمده و آشکار شروع شد، تاثیرش را همین امسال چقدر در سطحی شدن و از دست دادن کیفیت گذاشته است. از دست دادن هویت به‌خصوص حتی بخشی که مربوط به حاکمیت بود.

یعنی این به نظرم خسارتش بسیار عمده‌تر از چیزی است که جشنواره فجر برای مردم داشت و دوستان این را در تحلیل خودشان متوجه نشدند که هر کدام از این اتفاقات، از این شمشیر از رو بستن‌هایی که در واقع نفی کردن یک طیفی که فکر کنند چرا برویم دنبال اینکه آقای جیرانی چه چیزی می‌خواهد بسازد. اصلاً آقای جیرانی چرا باید فیلم بسازد. وقتی این تفکر غالب می‌شود و این می‌شود که قبل از اینکه بگوییم جیرانی چه چیزی بسازد، می‌گوییم جیرانی چرا بسازد؟

سینمای ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد به این دلیل که نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند

این تفکر خسارتش قبل از هر چیز به خودشان برمی‌گردد. به این دلیل که سیستمی که در تحلیل شما و فرهاد هم بود، رشد کردن سینمایی ایدئولوژیک و سینمای پروپاگاندا از یک جایی به بعد خودش را مثل خوره می‌خورد. چون سینمای پروپاگاندا به دلیل اینکه نمی‌تواند با مخاطب ارتباط برقرار کند و پل‌هایی را که مخاطب خودش نیاز دارد با درک و سلیقه خودش کشف کند و واردش شود، نمی‌تواند آن‌ها را بسازد؛ بنابراین روزبه‌روز چه دولت بخواهد چه نخواهد، گران‌تر و غیرقابل ساخت‌تر می‌شود و به جایی می‌رسد که دیگر سینما، حتی سینمای پروپاگاندا، امکانش از دست دولت و نهاد‌های سازنده هم خارج می‌شود. چون این‌ها مخاطب ندارند.

در تولیدات سال قبل، تعداد محدود محصولاتی که بنیاد فارابی به عنوان مهم‌ترین بنیاد تقویت‌کننده سینما که به این دلیل شکل گرفته بود... به این دلیل که حمایت کند یکسری محصولات ساخته شود تا رابط بین فرهنگ ایدئولوژیک و حاکمیتی و مردم باشد...، اما عملاً به چه سرنوشتی دچار شده؟

محصولات امسال هیچ شانسی در ارتباط با مخاطب ندارند/ کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید جواب نمی‌دهد

سال گذشته و امسال تقریباً ۲۰ محصول داشتیم که از این تعداد تماماً در اختیار نهاد‌های مختلف بوده و سرمایه‌هایی که بیشتر سرمایه‌های دولتی بوده‌اند و شاید به جز یکی دوتا- که احتمال دارد بر اساس آن چیزی که دیده‌اند باشد، من هیچ کدام از محصولات امسال را ندیده‌ام-، اما کسانی که دیده‌اند به جز یکی دو مورد بقیه‌شان هیچ‌گونه شانسی برای اینکه کمترین اقبالی را بتوانند در ارتباط با مخاطب و مخاطب عام به وجود بیاورند [نداشتند]نه یک گروه خاص، گروه انتخاب‌شده که پول بدهند.

کسانی که تصمیمات فرهنگی می‌گیرند با شرایط و کسانی روبه‌رو می‌شویم که همان مثال معروف را به یادمان می‌آورند که بر سر شاخ نشسته‌اند و بن می‌برند و متوجه نیستند که این رفتار خشن، سلبی و تحریک‌کننده که پیش گرفته‌اند، فرار به جلویی که می‌بینیم که روزبه‌روز بیشتر می‌شود، این لجبازی از طرف تمام تصمیم‌گیران نسبت به اینکه همین است که هست، این سیاست حتی وقتی به جایی می‌رسد که دیدیم بعد از جشنواره فجر وقتی این میزان مهجوریت را مشاهده کردند، به جای اینکه این را تحلیل کنند، روزنامه معروفی که بیشتر از همه نسبت به این داستان واکنش دارد، عنوان می‌کند چه خوب شد که پای همه این عناصر را از سینما قطع کردید و ما همین را می‌خواستیم.

این کوتوله کردن و سر بریدن کسی که سرش از میان جمع بیرون می‌آید، به نظر می‌آید اولین چیزی است که ممکن است به ذهن هر آدم عامی بیاید که برای اینکه با یک مساله و بحران حاد روبه‌رو شود، چیزی که فکر می‌کند می‌تواند عامل بحران باشد از اول سرش را قطع کند. این فرهنگ جواب نمی‌دهد. این در سینما جواب نمی‌دهد. اتفاقی که شاید افتاده و دوستان کاملاً ندیده گرفته‌اند تغییر ماهیت جریانات و نوع ارتباطات فرهنگی است که سینما جزو عمده‌ترین‌شان است.

در بین محصولاتی که تولید می‌شود که حتی مربوط به سینمای زیرزمینی هم نیست؛ همین فیلم آقای صناعی‌ها فیلمی است که خیلی مشخص و قانونی پروانه ساخت گرفته و با همه اصول و نظارت‌های دوستان ساخته شده، اما چرا تبدیل می‌شود به یک جریانی که مثل لیف خرما نمی‌دانند چه‌کارش کنند. فیلمی که همه مراحل قانونی را طی کرده و بر آن اساس ساخته شده.

اگر بخواهیم به تعبیر همان اواسط دهه‌های ۶۰ و ۷۰ نگاه کنیم، این فیلم باید از جانب مردم و حاکمیت افتخار سینمای ایران باشد. ممکن است حاکمیت نسبت به آن نقد هم داشته باشد هیچ ایرادی ندارد می‌تواند نقدش را داشته باشد، اما از یک طرف به عنوان یک تصویری [که جامعه آزاد را نشان می‌دهد]، جامعه‌ای که در آن امکان حرف زدن و ابراز سلیقه‌های مختلف وجود دارد، بیش از هر چیزی آن فیلم می‌تواند به حاکمیت و جریان بین‌المللی کمک کند. ۴۰ سال است که با پوست و گوشت و استخوان و تورم این را تجربه می‌کنیم که هیچ جور از این شرایط جهانی جدا نیست.

دیگر خبرها

  • اکران «اقیانوس پشت پنجره» به مناسبت روز ملی خلیج فارس
  • تشکیل مجمع مشورتی شورای ادوار بندرعباس
  • با بنده مشکل دارید، چرا باید شهر و شهرداری متضرر شود
  • خراسان رضوی بیشترین تعداد دفاتر انجمن سینمای جوانان کشور را دارد
  • (ویدئو) ماجرای خدمتی که عباس کیارستمی در دهه ۷۰ به سینمای ایران کرد چه بود؟
  • حسین قناعت:«والدین امانتی» به کودکان حفاظت از محیط زیست را آموزش می‌دهد/ فیلم کودک با اکران آنلاین بهتر دیده می‌شود
  • تشکیل شورای راهبردی مدیریت شهری شیراز با چند حوزه خدمات‌رسان
  • تعامل و همدلی بین اعضا اولین اصل تشکیل شورای موفق است
  • راهیابی فیلم کوتاه هنرمند گیلانی به فستیوال پاناما
  • حکم سینماگر مطرح لغو شد؛ دادگاه مجدد تشکیل می‌شود